معرفی :
زادروز نیمه نخست قرن دوازدهم اصفهان درگذشت ۱۱۹۸ ه. ق. قم آرامگاه قم نامهای دیگر میراحمد دوره قرن دوازدهم هجری فرزندان سحاب اصفهانی سید احمد حسینی متخلص به هاتفاصفهانی از شعرای نامی ایران در عهد افشاریه و زندیه است. وی اصالتا از خانوادهای آذربایجانی بود ولی در اصفهان بدنیا آمد. سید احمد درکودکی به تحصیل علوم قدیمه و از جمله ادبیات فارسی و عربی، طب، منطق و حکمت پرداخت و گذشته از علم طب که در آن تسلط داشت، به یکی از سرآمدان زبان عربی مبدل گشت و اشعاری به زبان عربی سرود. هاتف در جوانی به سرودن اشعار خود پرداخت و در طول زندگی آرام خود از مدح شاهان و روی آوردن به دربار سلاطین خود داری کرد و بیشتر به مطالعه و حکمت و عرفانمشغول بود. وی در سال ۱۱۹۸ درگذشت. هاتف اصفهانی شاعری توانا و مسلط به زبان و ادب فارسی بود. وی از سبک شعرای متقدم ایران به ویژه حافظ و سعدی پیروی می کرد و طبع خود را در سرایش تمامی قالبهای شعری اعم از غزل، قصیده و رباعی، ترجیعبند و ترکیببند آزمود. شهرت عمده هاتف به سبب شاهکار بزرگ ادبی او (ترجیعبند عرفانی) است که در آن هم از حیث حسن ترکیب الفاظ و هم از حیث توصیف معانی داد سخن داده است. وی مرثیه های زیبایی نیز با استفاده از ماده تاریخ (حروف ابجد) در مرگ بزرگان و دوستان خود سرود که این اشعار از ارزش بالایی برخوردارند. مهمترین اثر باقی مانده از هاتف اصفهانی دیوان اشعار او و چند صد بیت شعر بهزبان عربی است. بخشی از بند اول ترجیعبند معروف هاتف: ای فـدای تـو هم دل و هم جــان وی نثار رهت هـم این و هـم آن دل فـدای تو چــون تویی دلبر جان نثار تو چون تویی جانـان دل رهـانـدن ز دست تو مشکـل جـان فشانـدن به پـای تو آسان ... ساقی آتش پرست و آتش دست ریخت در ساغر آتش سوزان چون کشیدم نه عقل ماند و نه هوش سوخت هم کفر از آن و هم ایمان مست افتادم و در آن مستی به زبانی که شرح آن نتوان این سخــن میشنیـدم از اعضا همـه حتـی الوریـد و الشـریان که یکی هست و هیـچ نیست جـز او وحـــده لا الــه الاّ هـــو هاتف اصفهانی از ویکیگفتاورد پرش به: ناوبری, جستجو هاتف اصفهانی، سیداحمد اصفهانی که هاتف تخلص یافت اصل خاندان او از قصبه اردوباد آذربایجان بوده که در زمان پادشاهان صفوی از آن سامان به اصفهان آمده و در این شهر مسکن گزیدهاند. هاتف در (نیمه اول قرن دوازدهم هجری) در اصفهان زاده شد. وی به سال (۱۱۹۸ هجری قمری) در شهر قم درگذشت. دارای منبع • «ای پدر پند کم ده از عشقم// که نخواهد شد اهل این فرزند» • «ای فدای تو هم دل و هم جان// وی نثار رهت همین و همان// دل فدای تو چون تویی دلبر// جان نثار تو چون تویی جانان// دل رهاندن ز دست تو مشکل// جان فشاندن به پای تو آسان// راه وصل تو، راه پرآسیب// درد عشق تو‚ درد بی درمان» • «با یکی عشق ورز از دل و جان// تا به عینالیقین عیان بینی// که یکی هست و هیچ نیست جز او// وحده لاالهالاهو» • «بسته کاکل و زلف تو بود هاتف و خواهد// نه از آن قید خلاصی نه از آن دام رهایی» • «چشم دل باز کن که جان بینی// آنچه نادیدنی است آن بینی// گر به اقلیم عشق روی آری// همه آفاق گلستان بینی» • «چو از همآشیان افتاد مرغی دور و تنها شد// بود کنج قفس خوشتر ز پرواز گلستانش» • «دل هر ذره را که بشکافی// آفتابیش در میان بینی» • «شب و روزی به پایان گر تو را در وصل یار آید// غنیمت دان که بی ما و تو بس لیل و نهار آید» • «شدم خاک اگر از جفایش مباد// نشیند به دامان او گرد من» • «شِکوه از پیری کنی زاهد؟ بیا همراه من// تا به میخانه برم پیر و، جوان آرم تورا» • «عود و چنگ و دف و نی و بربط// شمع و نقل و گل و می و ریحان» • «کردهست یا قاصد نهان مکتوب جانان در بغل// یا درجی از مشک ختن کردهست پنهان در بغل» • «که گذارد که به خلوتگه آن شاه برآیم// من که در کوچه او ره ندهندم به گدایی» • «گردد کسی کی کامیاب از وصل یاری همچو تو// مشکل که در دام کسی افتد شکاری همچو تو» • «گر دل صلح داری اینک دل// ور سر جنگ داری اینک جان» • «مجوش ای فرومایه گر من تو را// به شوخی گل هجو بر سر زدم// تو را تا ز گمنامی آرم برون// به نام تو این سکه بر زر زدم// نه از کین به روی تو تیغ آختم// نه از دشمنی بر تو خنجر زدم// به طبع آزمایی هجا گفتمت// پی امتحان تیغ بر خر زدم» • «من شرمنده از مسلمانی// شدم آنجا به گوشهای پنهان// پیر پرسید کیست این؟ گفتند// عاشقی بی قرار و سرگردان// گفت: جامی دهیدش از می ناب// گرچه ناخوانده باشد این مهمان» • «نبود به بزمت ای شه ره این گدا همین بس// که به کوچه تو گاهی بودم ره گدایی» • «ندیدم زآن گل بی خار جز مهر و وفا اما// ز باغ از جور گلچین و جفای باغبان رفتم// سخن کوته ز جور آسمان هاتف به ناکامی// ز یاران وطن دل کندم و از اصفهان رفتم» • «پس از انقراض صفویه سبک نظم و نثر و نقاشی یک مرتبه تغییر یافت. انجمنی از شعرا که مشتاق وهاتف و آذر و رفیق و طبیب و عاشق اعضاء آن بودند سبک عراقی را از نو در شعر به وجود آوردند.» o محمدتقی بهار • «ترجیعبند دلپسند هاتف سرآمد تمام اشعار صوفیانه است که در قرن هیجدهم میلادی سروده شده است.» o ادوارد براون